بهار عمر ما گردد خزان آهسته آهسته
ز دنیا می رود پیر و جوان آهسته آهسته
کسی غیر از خدا هرگز در این عالم نمی ماند
اجل آید سراغ این و آن آهسته آهسته
به زرق و برق این دنیا مشو ای بی خبر غافل
بباید چشم پوشی از جهان آهسته آهسته
به مال و منسب و حسنت مناز و تو مشو غره
که زیر خاک باید شد نهان آهسته آهسته
عبادت بی ریا کن تا خدا گردد ز تو راضی
اگر خواهی بهشت جاودان آهسته آهسته
سلیمانی" مده عمر شریفت رایگان از کف
بشو بیدار از خواب گران آهسته آهسته
|